روز ۸ شهریور ۱۳۶۰، به عنوان روز مبارزه با تروریسم در تاریخ جمهوری اسلامی ایران شناخته میشود، در این روز، دفتر نخستوزیری ایران در پی یک حمله تروریستی از سوی سازمان مجاهدین خلق (منافقین) منفجر شد.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «گلستان ما»، در روز هشتم شهریور ۱۳۶۰، دفتر نخستوزیری جمهوری اسلامی ایران هدف یک حمله تروریستی از سوی سازمان مجاهدین خلق (منافقین) قرار گرفت که به انفجار آن منجر شد. این حادثه تروریستی، شهادت مظلومانه محمدعلی رجایی، رئیسجمهور، و محمدجواد باهنر، نخستوزیر، را به همراه داشت و همچنین تعدادی زخمی بر جای گذاشت.
این واقعه، دو ماه پس از ترور آیتالله دکتر سید محمد حسینی بهشتی و بیش از ۷۰ تن از اعضای حزب جمهوری اسلامی در انفجار دفتر این حزب رخ داد. محمدعلی رجایی، که در زمان شهادت ۴۸ سال سن داشت، پس از پیروزی انقلاب اسلامی ابتدا به عنوان وزیر آموزش و پرورش و سپس به عنوان نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی انتخاب شد. او در ۲۰ مرداد ۱۳۵۹ به نخستوزیری رسید و پس از عزل بنیصدر، در دوم مرداد ۱۳۶۰ با بیش از ۱۳ میلیون رأی به عنوان دومین رئیسجمهور ایران برگزیده شد.
محمدجواد باهنر نیز در زمان شهادت ۴۸ ساله بود. او پس از پیروزی انقلاب مسئولیتهای متعددی از جمله عضویت در شورای انقلاب، نمایندگی مردم کرمان در مجلس خبرگان، نمایندگی تهران در مجلس شورای اسلامی، وزارت آموزش و پرورش و دبیرکلی حزب جمهوری اسلامی را بر عهده داشت. او پس از انتخاب رجایی به ریاستجمهوری، از سوی وی به نخستوزیری منصوب شد.
روزنامه اطلاعات فردای آن روز در گزارشی از این واقعه نوشت:
حادثه انفجار در ساعت ۳ بعدازظهر دیروز روی داد و در این ساعت، آقایان محمدعلی رجایی رییس جمهوری و دکتر محمدجواد باهنر نخستوزیر و چند تن از مقامات نظامی و امنیتی کشور در یک جلسه فوقالعاده شرکت داشتند. در پی انفجار بمب که گفته میشود در داخل یک کیف دستی جاسازی شده بود، قسمتهایی از طبقه اول و طبقه دوم ساختمان نخستوزیری در مجاورت خیابان پاستور دچار حریق شد و آتش و دود فضای محل انفجار را فرا گرفت. در این حادثه محمدعلی رجایی رییس جمهور و دکتر محمدجواد باهنر نخستوزیر و چند تن از مقامات مملکتی که در جلسه مذکور حضور داشتند به درجه رفیع شهادت نایل شدند و مجروحان حادثه با کمک ماموران و پرسنل نهادهای انقلابی به بیمارستانها انتقال یافتند و تحت مراقبتهای درمانی و پزشکی قرار گرفتند.
به گزارش خبرنگاران اطلاعات که در اولین لحظات پس از وقوع انفجار در محل نخستوزیری حاضر شدند با تلاش گسترده ماموران آتشنشانی، شهربانی، کمیتهها، سپاه و گروهی از مردم آتش خاموش شد و تعدادی از افراد که در زیر آوار مانده بودند از زیر آوار خارج شده و به بیمارستان انتقال یافتند. جنازه چند شهید نیز از زیر آوار خارج گردید که به علت شدت سوختگی قابل شناسایی نبود. بر اساس گزارشها لحظاتی پس از اطفاء حریق، ماموران انتظامی حاضر کنترل نظم را بر عهده گرفتند و پیکر پاک شهدا از محل نخستوزیری با آمبولانس و هلیکوپترهای نظامی خارج شد.
کیهان دیگر روزنامه عصر پایتخت نیز با این تیتر یک به استقبال فاجعه رفت: رئیس جمهور و نخست وزیر به دست عوامل مستقیم امریکا به شهادت رسیدند.
روزنامه جمهوری اسلامی هم در صفحه اول خود تیتر نوشت: ملت مسلمان ایران رئیس جمهور و نخست وزیرش را تقدیم اسلام کرد.
عامل این بمبگذاری، مسعود کشمیری، عضو نفوذی سازمان منافقین بود که در آن زمان دبیری شورای امنیت ملی را بر عهده داشت. کشمیری، با چهرهای منافقانه، توانست اعتماد شهید رجایی را جلب کند و در پوشش یکی از نیروهای انقلاب، این عملیات تروریستی را انجام دهد.
کشمیری، فرزند سعید، متولد ۱۳۲۹ در کرمانشاه، دارای مدرک لیسانس علوم اداری و مدیریت بازرگانی از دانشگاه تهران بود. پدر او، کارمند بازنشسته شرکت نفت، در سال ۱۳۷۷ به علت سرطان در انگلستان درگذشت. کشمیری پیش از انقلاب، به وسیله پسر دایی خود، ابوالفضل دلنواز، که در یک درگیری مسلحانه کشته شد، به سازمان مجاهدین خلق پیوست. او ابتدا در بحثهای خانوادگی از منافقین حمایت میکرد، اما به تدریج چهرهای حزباللهی و حامی جمهوری اسلامی به خود گرفت و در کار خود با مهارت و پیچیدگی بیشتری عمل میکرد. وی پس از انقلاب نیز همچنان عضو سازمان منافقین باقی ماند و با اسامی مستعار «حنیف» و «مجیب» فعالیت میکرد.
کشمیری از جمله افرادی بود که به خوبی نقش خود را بازی میکرد و به حدی در این کار مهارت داشت که هیچکس به او شک نمیکرد. او حتی برای نمایش تقوا و صداقت، دو خودکار در جیب داشت؛ یکی برای نوشتن امور مربوط به بیتالمال و دیگری برای کارهای شخصی.
پس از انفجار دفتر نخستوزیری و بازرسی از منازل وی در مهرشهر کرج و آریاشهر تهران، مأموران با بزرگترین انبارهای سلاح و مهمات مواجه شدند که مشخص شد بهعنوان پایگاهی برای برگزاری جلسات سازمان منافقین مورد استفاده قرار میگرفته است. همسر او، مینو دلنواز، نیز از اعضای فعال این سازمان بود و هماکنون هر دو متواری هستند.
امام خمینی (ره) در واکنش به این حادثه در پیامی فرمودند: «منطق ملت ما، منطق مؤمنین، منطق قرآن است: إِنا لله وَ إِنّا إِلَیْهِ راجِعُونَ. با این منطق، هیچ قدرتی نمیتواند مقابله کند. جمعیتی که- ملتی که- خود را از خدا میدانند و همه چیز خود را از خدا میدانند و رفتن از اینجا را به سوی محبوب خود، مطلوب خود میدانند با این ملت نمیتوانند مقابله کنند. آن که شهادت را در آغوش، همچون عزیزی میپذیرد، آن کوردلان نمیتوانند مقابله کنند. اینها یک اشتباه دارند و آن اینکه شناخت از اسلام و شناخت از ایمان و شناخت از ملت اسلامی ما ندارند. آنها گمان میکنند که با ترور شخصیتها، ترور اشخاص، میتوانند با این ملت مقابله کنند؛ و ندیدند و کور بودند که ببینند که در هر موقعی که ما شهید دادیم ملت ما منسجمتر شد.
ملتی که قیام کرده است. در مقابل همه قدرتهای عالم، ملتی که برای اسلام قیام کرده است، برای خدا قیام کرده است، برای پیشرفت احکام قرآن قیام کرده است، این ملت را با ترور نمیشود عقب راند. آنها گمان میکنند که افکار مؤمنین و ملت به پا خاسته ما همچون افکار غربزدهها و غرب است که جز به دنیا فکری نمیکنند و جز متاع دنیا را نمیبینند، آنها هم آنطورند.
ملتی که از اول، از صدر اسلام و پیشوایان آن جان خودشان را فدا کردند برای هدف خودشان، که آن خدا و اسلام است، به این مسائل و به این امور از بین نخواهند رفت و سستی نخواهند داشت. ملت ما، ملت عزیز ما در تاریخ خوانده است که علی بن ابی طالب(ع) با دست یکی از همین منافقین، با دست یکی از همین اشخاصی که به صورت اسلام، [اما] از اسلام جدا بودند، «۱» فرق مبارکش شکافت. ملت ما چون علی(ع) را فدا کرده است برای اسلام، فدا کردن امثال این شهدا برای ملت ما یک مسأله مهم نیست، گرچه خود واقعه و خود این افرادی که شهید شدهاند در نظر همه ما عزیز و ارجمندند؛ و آقای رجایی و آقای باهنر هر دو شهیدی که با هم در جبهههای نبرد با قدرتهای فاسد هم جنگ و همرزم بودند. و مرحوم شهید رجایی به من گفتند که من بیست سال است که با آقای باهنر همراه بودهام و خداوند خواست که با هم از دنیا هجرت کنند و به سوی او هجرت کنند. کسی که هجرت را به سوی خدا میداند و شهادت را فوز عظیم میداند و شهدایی که در صدر اسلام و از صدر، اسلام تا کنون داده است عالیتر و بالاتر از تمام افرادی هستند که در این قرن موجودند. مثل علیبنابیطالب- سلام الله علیه- و حسن بن علی- سلام الله علیه- و حسین بن علی و اصحاب او(س) و سایر ائمه ما(ع) آنها همه عمر خودشان را صرف کردند تا اسلام را حفظ کنند و ما هم تمام عمرمان را باید صرف کنیم تا اسلام را که به دست ما سپرده [شده] است، حفظ کنیم.
من در عین حال که شهادت این دو بزرگوار برای من بسیار مشکل است، در عین حال، میدانم که آنها به رفیق اعلی متصل شدهاند و برای آنها آرامش هست و این طور گرفتاریهایی که الان برای ما هست، دیگر برای آنها نیست و آنها رسیدند به مطلوب خودشان و از این جهت، به آنها و به خانوادههای آنها و ملت اسلامی تبریک عرض میکنم که چنین شهدایی تقدیم میکنند. در عین حالی که مصائب اینها مشکل است برای ما، لیکن کشور ما و ملت ما با تمام قدرت ایستادهاند تا همچو شهدایی تقدیم کنند و هیچ راه عقب نشینی ندارند و فکر نمیکنند به سستی. آن کوردلانی که گمان کردهاند که جمهوری اسلامی با نبود چند نفر از بین خواهد رفت و سقوط خواهد کرد، آنها افکارشان، افکار اسلامی نیست و از اسلام خبری ندارند و از ایمان اطلاعی ندارند و افکارشان، افکار مادی [است] و برای دنیا کار میکنند و به هوای دنیا هستند.»
این اقدام تروریستی، به منظور ضربهزدن به نهادهای انقلاب اسلامی و تضعیف روحیه مردم ایران در بحبوحه جنگ تحمیلی و دیگر چالشهای داخلی و خارجی صورت گرفت. با این حال، شهادت این دو شخصیت برجسته باعث تحکیم بیشتر عزم مردم و مسئولان برای مقابله با تروریسم و دفاع از ارزشهای انقلاب اسلامی شد.
از آن پس، روز 8 شهریور به عنوان روز مبارزه با تروریسم در تقویم رسمی کشور ثبت شده و هر ساله یاد و خاطره این شهیدان و دیگر قربانیان تروریسم در ایران گرامی داشته میشود. این روز همچنین نمادی از ایستادگی ملت ایران در برابر تهدیدات داخلی و خارجی و پایداری در برابر تروریسم محسوب میشود.
منبع: راه دانا
© کپی بخش یا کل هر کدام از مطالب گلستان ما با ذکر منبع امکان پذیر است.
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری گلستان ما در وب سایت منتشر خواهد شد
پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد